توضیحات
کمیک ایلیا
«ایلیا – تولد یک قهرمان» روایتگر داستان نوجوانی به اسم «امیرعلی» است که به همراه خواهر و مادرش، یک خانواده نسبتاً عادی ایرانی را تشکیل دادهاند. امیرعلی علاوه بر خانوادهاش، رابطهای نزدیک با چند نفر از دوستان هممدرسهایش با نامهای «مرتضی»، «آرش» و «کامران» دارد. دوستانی که تقریباً تمام وقت خود را با آنها میگذراند.
داستان ایلیا از جایی شروع میشود که امیرعلی برای پیدا کردن داروهای مادر بیمار خود به همراه دوستان همیشگیاش قدم به یک گلخانه میگذارد. گلخانهای که فقط در ظاهر یک گلخانه است ولی در واقع آزمایشگاه غیرقانونی و پیشرفته محسوب میشود. مکانی که آغازگر تغییر مسیر زندگی امیرعلی و تبدیل او به قهرمانی خواهد بود که مردم شهر را از چنگ شرارتی که زیر خاکستر مدفون بوده نجات میدهد.
داستان، روندی منطقی دارد و بدون این که عجلهای برای روایتش خرج شود، به خوبی شخصیتها و اتفاقها را معرفی و پیش میبرد. اضافه شدن ویژگیهایِ فرهنگِ ایرانیِ زمان حال به این کمیک باعث خلق تجربهای جدید برای کمیک دوستان خواهد بود.
شخصیتهای کلیدی ماجرا هم تا به اینجای کار همگی هماهنگ با داستان و در عین حال دوست داشتنی بودهاند که کمک فراوانی به پیشرفت روایت میکنند. آنها به خوبی برای مخاطبان معرفی میشوند و قدم به قدم شخصیت پردازیشان شکل میگیرد. ویژگیهای شخصیتی هر کدامشان نقاطی را در داستان ایلیا ایجاد میکند که زمینه گسترش مناسب آنها را در ادامه این مجموعه کمیکها فراهم میکند.
علاوه بر داستان درگیر کننده این مجموعه، از نظر من، بزرگترین نقطه قوتِ کمیکهای ایلیا طراحیهای بصری آنها است. موردی که بزرگترین تفاوت یک داستان کمیکی با یک داستان متنی است و تیم کمیکا هم در این جا اوج هنر خود را نشان میدهد، طراحیهای چشم نواز و کمنظیری را به مخاطبانش عرضه میکند و اصلاً در این مورد چیزی کم نمیگذارند.
نه تنها طراحیهای روی جلد، بلکه طراحیهای درون کمیک با جزئیات و حس سرزندگی بالا به سادگی میتواند مخاطبین را ترغیب به ادامه خواندن داستان کند. این طراحیهای بصریِ چشمنواز که با چاپ عالی و با کیفیت ترکیب شدهاند، هر جلد از این کمیکها را اثری ارزشمند جلوه میدهند.
جلد ۸ :
بیماری در شهر به اوج خودش رسیده و هنوز درمانی برای آن پیدا نشده. از طرفی پروفسور هم که در پی درمان به کارخانه مواد غذایی رفته به ارتباط بین شهردار و رئیس ناتان پی برده و اسیر شده و سعی دارد از آنجا فرار کند. کلید حل همه این معماها در کارخانه مواد غذایی ست و ایلیا این بار برای کمک به مردم خودش را به آنجا رسانده. باید دید که آیا ایلیا می تواند شهر را از این بیماری نجات دهد و پرده از جنایت های ناتان و شهردار بردارد؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.