توضیحات
داستان مردعنکبوتی، بازگشت به خانه
فیلم مردعنکبوتی بازگشت به خانه در حالی شروع میشود که مخترعی به نام ادرین تومز و گروهش در حال جمعآوری و آزمایش بر روی سلاحها و وسایل فضاییها هستند اما جلوی کار آنها توسط دولت گرفته میشود. تومز مدتی بعد با تماشای اخبار پی میبرد که تونی استارک پشت این ماجرا بودهاست..
پیتر پارکر (مردعنکبوتی)که بعد از رخدادهای کاپیتان آمریکا امیدوار بود به انتقام جویان ملحق شود حس میکند که مدتی است از سوی تونی استارک رها شدهاست. تماسها و پیامهای بیشمار او هم برای ارتباط با استارک فایدهای ندارد. پیتر تصمیم میگیرد برخلاف توصیههای استارک دوباره لباس مردعنکبوتی را بر تن کند.
یک شب که مردعنکبوتی در حال گشت زنی در شهر است متوجه میشود که گروهی از افراد با ماسکهای افراد انتقام جویان که در واقع همان افراد تومز هستند با وسایل و سلاحهایی پیشرفته در حال دستبرد زدن به بانک هستند. پیتر به بانک رفته و با افراد تومز درگیر میشود اما نتیجه این درگیری چیزی جز خسارت زدن به ساختمانهای اطراف نیست. افراد تومز فرار میکنند و مردعنکبوتی موفق نمیشود آنها را گیر بیندازد.
بعد از مدتی مردعنکبوتی از طرف لیز به یک مهمانی دعوت میشود و به همراه بهترین دوست خود یعنی ند به این مهمانی میرود اما در همان اوایل مهمانی مردعنکبوتی متوجهای نوری عجیب در آنطرف شهر میشود. او به همان نقطه میرود و میبیند افراد تومز در حال امتحان کردن سلاحهای فضایی هستند. پیتر دوباره با افراد تومز درگیر میشود اما ناگهان تومز در لباسی شبیه به کرکس آهنی از راه میرسد و پیتر را به درون آب پرتاب میکند و تونی استارک به موقع او را نجات میدهد. پیتر به استارک توضیح میدهد اما استارک به پیتر میگوید که باید کنار بایستد..
روز بعد افراد تومز که در پی قطعهای گمشده از منبع انرژی هستند که در جریان درگیری با مردعنکبوتی گم شدهاست با زدن رد منبع به دبیرستان پیتر میرسند اما چیز خاصی پیدا نمیکنند. پیتر هنگام خروج آنها ردیابی به یکی از افراد وصل میکند و از طریق آن پی میبرد مقصد بعدیشان واشینگتن است..
مردعنکبوتی برای رفتن به واشینگتن تصمیم میگرد که همراه با دانش آموزان دیگر مدرسه به مسابقات علمی آنجا برود. در واشینگتن مردعنکبوتی از طریق ردیاب پی میبرد افراد تومز قصد حمله به کامیون و سرقت یک سری تسلیحات را دارند.
حوادث واشینگتن باعث میشود شهرت و محبوبیت مردعنکبوتی در دبیرستان زیاد شود و همه از جمله خود لیز بیشتر از قبل دربارهٔ هویت او آگاه شوند ولی با این جال پیتر چیزی به کسی نمیگوید. پیتر موفق میشود از طریق یکی از افراد تومز رد او را بزند و بدین ترتیب به یک کشتی میرسد که محل قرار تومز برای فروش تسلیحات است. درگیری دیگری آغاز میشود که در این جریان کشتی صدمه میبیند. تومز فرار میکند و پیتر فقط با کمک تونی استارک موفق میشود جلوی غرق شدن کشتی را بگیرد. استارک که از دست پیتر عصبانی است لباسی که برای او طراحی کرده را پس میگیرد و به پیتر میگوید او دیگر کاری ندارد. بعد از این اتفاق پیتر تصمیم میگرد دوباره مثل قبل یک پسر معمولی شود. به موقع سر کلاسها میرود و کارهایش را انجام میدهد و حتی میتواند علاقه اش به لیز را ابراز کند. لیز نیز به پیتر میگوید که دوست دارد با او به مراسم رقص برود. بدین ترتیب در شب مراسم پیتر ابتدا به خانه لیز میرود اما در کمال تعجب با تومز برخورد میکند و میفهمد تومز پدر لیز است. تومز دخترش و پیتر را با ماشین به مراسم رقص میرساند. در هنگام راه و در بین گفتگوی بین لیز و پیتر، تومز میفهمد که پیتر همان مردعنکبوتی است و در غیاب لیز به پیتر میگوید اگر یکبار دیگر مزاحمش بشود خودش و خانواده اش را خواهد کشت. پیتر هنگام خروج از ماشین به عمد موبایلش را جا میگذارد و از طریق آن رد تومز را میزند. پیتر متوجه میشود همان شب قرار است هواپیمای استارک با تجهیزاتی زیاد به مقر جدید انتقام جویان برود و قصد تومز نیز سرقت آن است. نبرد پیتر و تومز نتیجهای جز سقوط هواپیما ندارد. در نهایت پیتر موفق شده تومز را دستگیر و او را تحویل دهد.
پیتر که سرانجام موفق شده کار بزرگی انجام دهد از این بابت خوشحال است. استارک نیز به پیتر میگوید حاضر است او را به عنوان عضو جدید انتقام جویان معرفی کند و لباس جدیدی به او بدهد اما پیتر این پیشنهاد را رد میکند و میگوید بهتر است همان مردعنکبوتی همیشگی باقی بماند. پیتر به خانه برمیگردد و میبیند تونی استارک لباس مخصوصش را پس فرستادهاست. [منبع ویکی پدیا]
محمد جواد –
اصلا موجود میشه
دقیقه کیموجود میشه –
خواهش میکنم موجود کنید
من میخرمش
محمد جواد –
کیموجود میشه من میخرم
موجود کنید
موجود کنید
موجود کنید
امین غنچه –
مشخص نیست کی موجود میشه
مرد اهنی –
هیچی ندارم بگم
اااا –
ما که پول نداریم بگیریم ولی قشنگه
حافظ –
لطفاً موجودش کنید من خیلی این اسباب بازی رو دوست دارم
ناشناس –
عاااااااااااااااااااآااآااااااااااااااااااااله
آیهان –
خیلی قشنگ هیجان زده است