اعتراف جدید جورج لوکاس درباره تهدید شبح

کمتر کسی است که جورج لوکاس ، خالق دنیای فانتزی و عظیم جنگ ستارگان را نشناسد. او با خلق داستانی ماورایی دل بسیاری از نرد های دنیا را بدست آورد. فرانچایزی که جز ماندگار ترین داستان های تاریخ به حساب می آید. مشکل از جایی شروع شد که جورج لوکاس تصمیم گرفت سه گانه جدیدی با محوریت داستانی پیش از سه گانه افسانه ای جنگ ستارگان را خودش بسازد و کارگردانی کند. قسمت اول آن همانطوری که همه میدانید “تهدید شبح” نام داشت. طبق گفته جورج لوکاس ، وی ۱۰ سال  صرف نوشتن داستان آن کرده بود. و حالا در اعتراف جدیدی اینطور بیان کرده که ممکن است در برخی قسمت های فیلم زیاده روی کرده باشد. به این معنی که داستان را بیش از حد پیچیده کرده. اما وقتی این موضوع را متوجه شده دیگر خیلی دیر شده بود.

جرج زمانی این موضوع را متوجه شد که کار تدوین و فیلم برداری فیلم به طور کامل تمام شده بود. درواقع برای بار اول داشت به نتیجه نهایی خود نگاه میکرد. لوکاس به قدری غرق در داستان شده بود که زیاد و کم دنیای فانتزی جنگ ستارگان را تا حدودی فراموش کرده بود. درباره جمله کلیشه ای “جرج لوکاس خاطرات کودکی من را خراب کرد” که طرفداران بعد از دیدن تهدید شبح آن را بیان کردند هم صحبتی نمیکنیم. نمرات فیلم به خوبی بیانگر این موضوع هستند. موضوع اصلی این است که سه گانه ساخته شده توسط جورج لوکاس از لحاظ داستانی و تولد شخصیت های جدید ، بدون شک جز غنی ترین در بین تمامی فیلم های جنگ ستارگان است. اما در تبدیل آن به فیلم مورد نظر مخاطب و انتخاب بازیگران ممکن است آنقدر خوب عمل نکرده باشد.

جورج لوکاس این موضوع را فهمید ، اما خیلی دیر. به طوری حودش در جدیدترین موضع گیری اعلام کرد برای تغییر خیلی دیر شده بود. مثال آن ،اتفاقاتی است که در ۹۰ ثانیه فیلم ، از جنگ بین اوبی وان و دارث ماول تا فرار پادمه ، درگیری آناکین در فضا و خنگ بازی جارجار در نبرد زمینی اتفاق می افتد است. شلوغی بیش از حد فیلم باعث شد تا پرداختن به این سکانس ها آنطور که باید و شاید نباشد. شاید بیشتر عصبانیت طرفداران به خاطر علاقه ای بود که به شخصیت های متولد شده در این فیلم داشتند اما به آنها کمتر پرداخته شد. نمونه بارز آن دارث ماول یکی از محبوب ترین ها در دنیای جنگ ستارگان است. آیا بهتر نبود جار جار بینکس ، سهم کمتری در فیلم داشت و دارث ماول جای او را در فیلم پر میکرد؟

همانطور که گفته شد جورج لوکاس هم این موضوع را متوجه شد اما خیلی دیر شده بود ، خیلی دیر.

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *